Puzzel persian
Quiz yourself by thinking what should be in
each of the black spaces below before clicking
on it to display the answer.
Help!
|
|
||||
|---|---|---|---|---|---|
| The old man's health has … since he retired | declined, کاهش، شیب پیدا کردن ، رد کردن ، نپذیرفتن ، صرف کردن (اسمیاضمیر)، زوال، انحطاط، خم شدن ، مایلشدن ، رو بزوالگذاردن ، تنزل کردن ، کاستن
🗑
|
||||
| He carefully ….. his thoughts just before the interview. | gathered, گرد آوری کردن .گرد آمدن ، جمع شدن ، بزرگ شدن ، جمع کردن ، گرد کردن ، نتیجه گرفتن ، استباط کردن
🗑
|
||||
| The …… of the flame was hypnotic | motion جنبش، تکان ، حرکت، جنب وجوش، پیشنهاد، پیشنهاد کردن ، طرح دادن ، اشاره کردن .حرکت
🗑
|
||||
| Serious communicable diseases are on the … in most parts of the world | decline, , کاهش، شیب پیدا کردن ، رد کردن ، نپذیرفتن ، صرف کردن (اسمیاضمیر)، زوال، انحطاط، خم شدن ، مایلشدن ، رو بزوالگذاردن ، تنزل کردن ، کاستن
🗑
|
||||
| A … of citizens developed outside the courthouse | gathering, گرد آوری کردن .گرد آمدن ، جمع شدن ، بزرگ شدن ، جمع کردن ، گرد کردن ، نتیجه گرفتن ، استباط کردن
🗑
|
||||
| They … her to leave the area | motioned, جنبش، تکان ، حرکت، جنب وجوش، پیشنهاد، پیشنهاد کردن ، طرح دادن ، اشاره کردن .حرکت
🗑
|
||||
| …… political infighting caused Congress's influence to decline | Partisan anzparti) شمشیر پهن ودسته بلند، طرفدار، حامی، پیرو متعصب، پارتیزان .
🗑
|
||||
| His views reflected his …. bins. | partisan شمشیر پهن ودسته بلند، طرفدار، حامی، پیرو متعصب، پارتیزان
🗑
|
||||
| The bright …. of the monarch butterfly distracts its predators | pattern الگو، نقش.انگاره ، طرح، الگو، صفات وخصوصیات فردی، خصوصیات، بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن ، نظیربودن ، همتا بودن ، تقلید کردن ، نقشه یا طرح ساختن ، بعنوان الگو بکاربردن .
🗑
|
||||
| The new stadium was …. after the old traditional ballparks. | patterned نقش.انگاره ، طرح، الگو، صفات وخصوصیات فردی، خصوصیات، بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن ، نظیربودن ، همتا بودن ، تقلید کردن ، نقشه یا طرح ساختن ، بعنوان الگو بکاربردن
🗑
|
||||
| Rain showers are almost unknown ….. in the Atacama Desert of Chile. | phenomenaپدیده ای، حادثه ای، عارضی، عرضی، محسوس، پیدا، شگفت انگیز، فوق العاده .
🗑
|
||||
| The musician' s ….. performance was applauded by the critics. | phenomenal دیده ای، حادثه ای، عارضی، عرضی، محسوس، پیدا، شگفت انگیز، فوق العاده .
🗑
|
||||
| The …… work of the foundation benefits all sectors of society | philanthropic ع پرست، بشردوست.
🗑
|
||||
| His ….. is recognized around the world | philanthropy نوعپرستی، بشردوستی.
🗑
|
||||
| The ….. nature of her personality made her easy to work with | placid م، راحت، متین .
🗑
|
||||
| The waves moved ….. toward shore | placidly آرامش، متانت، صفا
🗑
|
||||
| Examples of Miro's art …… | plentiful وافر، فراوان .
🗑
|
||||
| A balanced diet normally provides ….. of the necessary vitamins | فراوان ، بسیار، فراوانی، بسیاری، کفایت، بمقدار فراوان .
🗑
|
||||
| When chlorine and ammonia are mixed, the chemical …. causes chlorine gas | reaction نش، انفعال.( reactional) واکنش، عکس العمل، انعکاس، واکنشی.
🗑
|
||||
| They …. to the report by making some swift changes in management. | reacted واکنش نشان دادن ، واکنش کردن ، عکس العمل نشان دادن ، تحت تاثیر واقع شدن
🗑
|
||||
| The …. of the rain hitting the roof put him to sleep | rhythm وزن ، سجع، میزان ، آهنگ موزون ، نواخت.
🗑
|
||||
| She noticed the …. beating of her heart as the moment of truth arrived | rhythmic مسجع، دارای وزن یا آهنگ ، پرنواخت.
🗑
|
||||
| The …..route to the summit is much more interesting than the fastest route | scenic صحنه ای، نمایشی، مجسم کننده ، خوش منظر.
🗑
|
||||
| The …. in rural Japan is impressive | scenery چشم انداز، منظره ، صحنه سازی.
🗑
|
||||
| Estuaries are typically …. bodies of water | shallow کم ژرفا، کم عمق، کم آب، سطحی، کم عمق کردن .
🗑
|
||||
| The result of their research demonstrated the …. of the hypothesis | shallowness کم ژرفا، کم عمق، کم آب، سطحی، کم عمق کردن .
🗑
|
||||
| She has led a …. life since her parents have done everything for her. | sheltered پناهگاه ، جان پناه ، محافظت، حمایت، محافظت کردن ، پناه دادن .
🗑
|
||||
| Everyone looked for ….. from the blazing sun | shelter پناهگاه ، جان پناه ، محافظت، حمایت، محافظت کردن ، پناه دادن .
🗑
|
||||
| The red squirrel is a ….. species that needs a protected habitat to survive. | vanishing ناپدید شدن ، به صفر رسیدن .ناپدید شدن ، به صفر رسیدن .ناپدید شدن ، غیب شدن ، (آواشناسی) بخش ضعیف ونهائی بعضی از حرفهای صدادار.
🗑
|
||||
| No one knows with certainty what caused the dinosaurs to …. from the face of the earth. | vanish ناپدید شدن ، به صفر رسیدن .ناپدید شدن ، (آواشناسی) بخش ضعیف ونهائی بعضی از حرفهای صدادار.به صفر رسیدن .ناپدید شدن ، غیب شدن ،
🗑
|
||||
| His ….. of the incident varied from that of the other witnesses | account کارت حساب.
🗑
|
||||
| We need an ….. of all the money that was spent | accounting کارت حساب.
🗑
|
||||
| These ….. methods of farming must be brought up to date. | archaic کهنه ، قدیمی، غیر مصطلح ( بواسطه قدمت ).
🗑
|
||||
| His speech was full of …. expressions. | archaic کهنه ، قدیمی، غیر مصطلح ( بواسطه قدمت ).
🗑
|
||||
| After notifying his family of the accident, he …. to add that he had not been Hurt | hastened تسریع ردن ، شتاباندن ، شتافتن .
🗑
|
||||
| You should not make important decisions ….. | hastily. تسریع ردن ، شتاباندن ، شتافتن .
🗑
|
||||
| The …. of the sunset was beautiful | hue چرده ، رنگ ، شکل، تصویر، ظاهر، نما، صورت، هیئت، منظر.
🗑
|
||||
| The …. of the room gave it a warm feeling. | hue چرده ، رنگ ، شکل، تصویر، ظاهر، نما، صورت، هیئت، منظر.
🗑
|
||||
| The …. makes the process of condensation more understandable | illustration مثال، تصویر.
🗑
|
||||
| This experiment …. how certain chemicals can react violently when combined. | illustrates توضیح دادن ، بامثال روشن ساختن ، شرحدادن ، نشان دادن ، مصور کردن ، آراستن ، مزین شدن
🗑
|
||||
| The virus remains ….. for a long period of time. | inactive ناکنش ور، بی کاره ، غیر فعال، سست، بی حال، بی اثر، تنبل، بی جنبش، خنثی، کساد.غیر فعال، نادایر.
🗑
|
||||
| Her …. has caused her to miss many opportunities to advance her career. | inaction ناکنش، بی کاری، بی حرکتی، بیهودگی، بی اثری، بدون فعالیت، سستی، بی حالی، تنبلی، رکود، سکون .
🗑
|
||||
| The ….. design of the vase made it a valuable piece for her collection. | intricate بغرنج، پیچیده .
🗑
|
||||
| I cannot begin to understand all of the …. of modern automobile motors | intricacies بغرنج، پیچیده .
🗑
|
||||
| The ….. of shock waves determines the damage that occurs during an Earthquake | magnitude بزرگی، عظمت حجم، قدر، اهمیت، شکوه .بزرگی، اندازه ، مقدار.
🗑
|
||||
| The invention of the telephone was a …. achievement for mankind. | magnificent باشکوه ، مجلل، عالی.
🗑
|
||||
| She …. he friend to choose a new lab partner. | obliged مجبور کردن ، وادار کردن ، مرهون ساختن ، متعهد شدن ، لطف کردن .
🗑
|
||||
| Payment of the student activity fee was …. | obligatory. الزامی، فرضی، واجب، ( حق. ) لازم، الزام آور.
🗑
|
||||
| Scientists must not …. any aspect of experimental procedure | overlook مسلط یا مشرف بودن بر، چشم پوشی کردن ، چشم انداز.
🗑
|
||||
| The ….. error raised his score on the test. | overlookedمسلط یا مشرف بودن بر، چشم پوشی کردن ، چشم انداز
🗑
|
||||
| The … indicated that conservation of the environment was the number one issue with college students. | pollرای جوئی، پهنه ، رای، اخذ رای دسته جمعی، تعداد آرائ اخذ آرائ ( معمولا بصورتجمع)، فهرست نامزدهای انتخاباتی، مراجعه به آرائ عمومی، رای دادن یا آوردن ، راس کلاه .رای گرفتن ، نمونه برداشتن ، سر شماری کردن .
🗑
|
||||
| The …. asked the questions in a nonpartisan manner. | pollster ناظر انتخابات، متصدی اخذ رای یا مراجعه به آرائ عمومی.
🗑
|
||||
| He held a very high … in the firm. | position موقعیت، وضع، وضعیت، موضع، نهش، شغل، مقام یافتن ، سمت، منصب، قراردادن یاگرفتن .موقعیت، موضع، مرتبه ، مقام، جایگاه .
🗑
|
||||
| The …. of aircraft wings causes the lift that allows the plane to leave the ground. | position موقعیت، وضع، وضعیت، موضع، نهش، شغل، مقام یافتن ، سمت، منصب، قراردادن یاگرفتن .موقعیت، موضع، مرتبه ، مقام، جایگاه .
🗑
|
||||
| Her ambitious plan was not very …. | practical. کابردی، عملی، بکار خور، اهل عمل.
🗑
|
||||
| Three fundamental issues in measurement are reliability, validity, and … | practicalityعملی بودن .
🗑
|
||||
| The ….. export of the Middle East is petroleum. | predominant غالب، مسلط، حکمفرما، نافذ، عمده ، برجسته
🗑
|
||||
| Many cities in the southwest are ….. hispanic. | predominantly غالب، مسلط، حکمفرما، نافذ، عمده ، برجسته
🗑
|
||||
| His emotional plea ….. the director to give him a second chance | prompted بیدرنگ ، سریع کردن ، بفعالیت واداشتن ، برانگیختن ، سریع، عاجل، آماده ، چالاک ، سوفلوری کردن
🗑
|
||||
| ……. is an important factor in many societies. | Promptness بیدرنگ ، سریع کردن ، بفعالیت واداشتن ، برانگیختن ، سریع، عاجل، آماده ، چالاک ، سوفلوری کردن .
🗑
|
||||
| The action of light waves is …… to the action of sound waves. | analogous ابل قیاس، مشابه .مانند، قابل مقایسه ، متشابه .
🗑
|
||||
| The …… between the behavior of the bacteria in the lab and in the human body is not clear | analogyقیاس.(من. ) قیاس، مقایسه ، شباهت، همانندی، ( ر. ) تناسب، توافق.
🗑
|
||||
| There are …… 100 billion galaxies in the universe. | approximately تقریبا.تقریبا.
🗑
|
||||
| The results of this study …… those of a previous study | approximate نزدیک کردن ، نزدیک آمدن ، تقریبی.تقریبی، تقریب زدن .
🗑
|
||||
| The representatives were …. to vote in favor of the legislation despite their personal opposition to it | compelled مجبورکردن ، وادار کردن
🗑
|
||||
| The lawyer's plea was made in a ….. manner. | compelling مجبورکردن ، وادار کردن
🗑
|
||||
| Their …… opponents gave no sign of weakness. | formidable ترسناک ، سخت، دشوار، نیرومند، قوی، سهمگین .
🗑
|
||||
| The man's voice echoed ….. throughout the hallway. | formidably ترسناک ، سخت، دشوار، نیرومند، قوی، سهمگین .
🗑
|
||||
| The ….. bacteria caused his condition to worsen | intrusive فضول، فضولانه ، سرزده (آینده )، ناخوانده (وارد شونده )، بزور داخل شونده ، فرو رونده .
🗑
|
||||
| The …… of the hazardous gas made it difficult to live in the house. | intrusion دخول سرزده و بدون اجازه .
🗑
|
||||
| Some materials …… demonstrate unusual behavior when frozen. | periodically بصورت دوره ای، در فواصل معین .
🗑
|
||||
| She has ….. desires to get a job. | periodic دوره ای.دوره ای، دوری، نوبتی، نوبت دار، متناوب.
🗑
|
||||
| Most liquids are ….. to contract when frozen. | prone متمایل، مستعد، مهیا، درازکش، دمر.
🗑
|
||||
| She is ….. to study hard the night before her tests. prone | متمایل، مستعد، مهیا، درازکش، دمر.
🗑
|
||||
| His ….. power were investigated by a team of psychologists. | prophetic نبوتی، مبنی بر پیشگوئی.
🗑
|
||||
| The brilliant student fulfilled his teacher's ….. that he would be a successful doctor. | prophecy غیبگوئی، نبوت، پیغمبری، پیشگوئی، رسالت، ابلاغ.
🗑
|
||||
| The goal of establishing a space station will take a team effort of major …. | proportions تناسب، نسبت، درجه ، سهم، قسمت، قیاس، شباهت، مقدار، قرینه ، متناسب کردن ، متقارن کردن .تناسب، نسبت.
🗑
|
||||
| The pilot's salary is ….. to that of pilots of other airlines. | proportional متناسب، به نسبت.
🗑
|
||||
| The workers …. complained about the food in the cafeteria | readily آماده کردن ، مهیا کردن ، حاضر کردن ، آماده .
🗑
|
||||
| Her ….. to cooperate was an important factor in the investigation. | readiness آمادگی.
🗑
|
||||
| An appliance must perform its task ….. to be popular with consumers | reliably قابل اطمینان ، معتبر.قابل اطمینان ، موثق، معتبر، قابل اتکا.
🗑
|
||||
| Satellite photos show the smallest details with great ….. | reliability. قابل اطمینان ، معتبر.قابل اطمینان ، موثق، معتبر، قابل اتکا.
🗑
|
||||
| Although not completely satisfied with the contract, the officials ….. agreed to | reluctantly بی میل.
🗑
|
||||
| The electrician was …. to estimate the cost of the repair work. | reluctant بی میل.
🗑
|
||||
| This school is of great….. | renown. آوازه ، نام، شهرت، معروفیت، اشتهار، صیت، مشهور کردن .
🗑
|
||||
| The ….. conductor made a guest appearance at the concert | renowned آوازه ، نام، شهرت، معروفیت، اشتهار، صیت، مشهور کردن .
🗑
|
||||
| He ….. his day off to help clean up the neighborhood | sacrificed قربانی، قربانی برای شفاعت، فداکاری، قربانی دادن ، فداکاری کردن ، قربانی کردن جانبازی.
🗑
|
||||
| She made ….. in order to be able to attend the university. | sacrifices قربانی، قربانی برای شفاعت، فداکاری، قربانی دادن ، فداکاری کردن ، قربانی کردن جانبازی.
🗑
|
||||
| His career was characterized by one ….. after another. | triumph پیروزی، فتح، جشن فیروزی، پیروزمندانه ، فتح وظفر، طاق نصرت، غالب آمدن ، پیروزشدن .
🗑
|
||||
| He ….. over all of his difficulties. | triumphed پیروزی، فتح، جشن فیروزی، پیروزمندانه ، فتح وظفر، طاق نصرت، غالب آمدن ، پیروزشدن .
🗑
|
||||
| The new dictionary is quite ….. | affordable دادن ، حاصل کردن ، تهیه کردن ، موجب شدن ، از عهده برآمدن ، استطاعت داشتن .
🗑
|
||||
| He could …. the house because of current low interest rates. | afford دادن ، حاصل کردن ، تهیه کردن ، موجب شدن ، از عهده برآمدن ، استطاعت داشتن .
🗑
|
||||
| This ….. water supply must be closed to the public | contaminated آلودن ، ملوث کردن ، سرایت دادن .
🗑
|
||||
| Bacteria and insects are frequently agents of food ….. | contamination. آلایش، آلودگی، کثافت، عدم خلوص، ناپاکی.
🗑
|
||||
| A feeling of anxiety was ….. among the members of the team. | discernible تشخیص دادن ، تمیز دادن .
🗑
|
||||
| The new student was unable to ….. the humor of the teacher's joke | discern تشخیص دادن ، تمیز دادن .
🗑
|
||||
| Small ….. companies would be harmed by an increase in the minimum wage. | flourishing تزئینات نگارشی، جلوه ، رشد کردن ، نشو ونما کردن ، پیشرفت کردن ، زینت کاری کردن ، شکفتن ، برومند شدن ، آباد شدن ، گل کردن .
🗑
|
||||
| A young mind will …. with the proper guidance. | flourish تزئینات نگارشی، جلوه ، رشد کردن ، نشو ونما کردن ، پیشرفت کردن ، زینت کاری کردن ، شکفتن ، برومند شدن ، آباد شدن ، گل کردن .
🗑
|
||||
| The building had to be renovated because it was not well ….. | maintained. نگهداری کردن ، ابقا کردن ، ادامه دادن ، حمایت کردن از، مدعی بودن .نگهداشتن ، برقرار داشتن .
🗑
|
||||
| Proper ….. of a car's engine will preserve its performance and value | maintenanceنگهداشت.نگهداری، تعمیر، قوت، گذران ، خرجی، ابقائ.
🗑
|
||||
| This is a …. research report | mediocre حد وسط، متوسط، میانحال، وسط
🗑
|
||||
| The …… of his work was disappointing. | mediocrity میانگی، حد وسط، اندازه متوسط.
🗑
|
||||
| The presence of the first person singular in the poem was almost ….. | negligible . ناچیز، جزئی، بی اهمیت، قابل فراموشی.
🗑
|
||||
| His ….. caused him to lose all of the work he had done on the computer | negligence قصور، اهمال، فراموشکاری، غفلت، فرو گذاشت.
🗑
|
||||
| We have lead ….. lives. | parallel موازی همز مان .موازی، متوازی، (مج. ) برابر، خط موازی، موازی کردن ، برابر کردن .
🗑
|
||||
| Her background ……mine. | parallels موازی همز مان .موازی، متوازی، (مج. ) برابر، خط موازی، موازی کردن ، برابر کردن .
🗑
|
||||
| This plastic has a …… texture | peculiar عجیب وغریب، دارای اخلاق غریب، ویژه .
🗑
|
||||
| The puffin has many …… not shared by other birds | peculiarities عجیب وغریب، دارای اخلاق غریب، ویژه .
🗑
|
||||
| He gave a ….. speech at the convention | potent قوی، پرزور، نیرومند
🗑
|
||||
| The venom of the coral snake is extremely ….. | potent. قوی، پرزور، نیرومند
🗑
|
||||
| The invention of the radio was a …… achievement. | remarkable قابل توجه ، عالی، جالب توجه
🗑
|
||||
| The actor was …… calm before his performance. | remarkably قابل توجه ، عالی، جالب توجه
🗑
|
||||
| Hurricane Andrew left debris ……. throughout Miami | scattered پراکنده کردن ، پراکنده شدن ، متفرق کردن .پراکندن ، پخش کردن ، ازهم جدا کردن ، پراکنده وپریشان کردن ، افشاندن ، متفرقکردن .
🗑
|
||||
| The crowd …. when it began to rain heavily. | scattered پراکنده کردن ، پراکنده شدن ، متفرق کردن .پراکندن ، پخش کردن ، ازهم جدا کردن ، پراکنده وپریشان کردن ، افشاندن ، متفرقکردن .
🗑
|
||||
| The lawyer for the defense portrayed his client as a man of ….. integrity. | solid جامد، ز جسم، ماده جامد، سفت، سخت، مکعب، سه بعدی، محکم، استوار، قوی، خالص، ناب، بسته ، منجمد، سخت، یک پارچه ، مکعب، حجمی، سه بعدی، توپر، نیرومند، قابل اطمینان .
🗑
|
||||
| The union attempted to ….. its position in the workplace. | solidify جامد کردن ، سفت کردن یا شدن ، یک پارچه شدن ، متبلور کردن .
🗑
|
||||
| They feel ….. tired after the mile run. | somewhat قدری، مقدار نامعلومی، تاحدی، مختصری.
🗑
|
||||
| Buying food at a convenience store can be …… expensive | somewhat قدری، مقدار نامعلومی، تاحدی، مختصری.
🗑
|
||||
| The ….. lecture bored most of the audience. | tedious لت آور، خسته کننده ، کسل کننده ، کج خلق، ناراضی.
🗑
|
||||
| Some people become frustrated by the ….. of daily living. | tedium یکنواختی، ملالت، خستگی، دلتنگی، بیزاری، طاقت فرسائی.
🗑
|
||||
| The visiting professor spoke ….. at the faculty meeting. | briefly بطور خلاصه .
🗑
|
||||
| Solar eclipses are ….. moments when the Earth and Moon cross the Sun's fixed position in the solar system. | briefبطور خلاصه .
🗑
|
||||
| The news of the president's visit ….. quickly throughout the city. | circulated بخشنامه کردن ، بدورمحور گشتن ، منتشر شدن .گردش کردن ، به گردش در آوردن .
🗑
|
||||
| A dollar bill remains in ……. for approximately one and a half years. | circulation گردش، دوران ، انتشار، جریان ، دوران خون ، رواج، پول رایج، تیراژ(روزنامه یامجله ).گردش، تیراژ.
🗑
|
||||
| The temperature must be maintained ….. at 75° centigrade | consistentlyسازگار.نامتناقض، استوار، ثابت قدم.
🗑
|
||||
| The policy of the government concerning unemployment has been …… | consistent سازگار.نامتناقض، استوار، ثابت قدم.
🗑
|
||||
| The compound …… the qualities of an acid. | exhibits نمایش دادن ، درمعرض نمایش قراردادن ، ارائه دادن ، ابراز کردن .
🗑
|
||||
| It was the best …… of talent that I have ever seen | exhibition ش، ارائه ، نمایشگاه ، حقوق تقاعد.
🗑
|
||||
| The wealthy woman ….. a hospital in her home town. | founded زمان ماضی واسم فعول find، (.vt
🗑
|
||||
| The …… maintained a number of philanthropic activities | foundation الوده ، پایه ، پی، پی ریزی، اساس، بنیاد، تاسیس، بنیان ، بنگاه ، موسسه خیریه .بنیاد، شالوده ، تاسیس.
🗑
|
||||
| The disappointing outcome was a result of an …… prepared petri dish. | improperly ناشایسته ، نامناسب، بیجا، خارجاز نزاکت.ناسره ، نامناسب.
🗑
|
||||
| There was an ….. with the way the funds were spent. | impropriety ناشایستگی، بی مناسبتی.
🗑
|
||||
| She reacted …… to the loud noise. | impulsively کسیکه از روی انگیزه آنی و بدون فکر قبلی عمل میکند.
🗑
|
||||
| Many shoppers buy items on ….. | impulse کسیکه از روی انگیزه آنی و بدون فکر قبلی عمل میکند.
🗑
|
||||
| Tornadoes occur …… in the eastern part of the United States. | infrequently کم، نادر، کمیاب.
🗑
|
||||
| Deserts are characterized by their …… rainfall | infrequent کم، نادر، کمیاب.
🗑
|
||||
| The failure of the communications system left the towns ….. | isolated مجزا کردن ، سوا کردن ، در قرنطینه نگاهداشتن ، تنها گذاردن ، منفرد کردن ، عایق دار کردن .
🗑
|
||||
| The doctors were unable to ….. the cause of the epidemic | isolate مجزا کردن ، سوا کردن ، در قرنطینه نگاهداشتن ، تنها گذاردن ، منفرد کردن ، عایق دار کردن .
🗑
|
||||
| He ….. disregarded the regulations | overtly فاش، آشکار، معلوم، واضح، نپوشیده ، عمومی.
🗑
|
||||
| Her ….. attempt to take control of the discussion failed | overt فاش، آشکار، معلوم، واضح، نپوشیده ، عمومی.
🗑
|
||||
| Everyone was …… impressed by the news reports | profoundly عمیق، ژرف.
🗑
|
||||
| Car prices rose ….. over the past year. | sharply تیز، هشیار، دیز.تیز، نوک دار، تند، زننده ، زیرک ، تیز کردن .
🗑
|
||||
| There was a ….. change in the humidity after the storm. | sharp تیز، هشیار، دیز.تیز، نوک دار، تند، زننده ، زیرک ، تیز کردن .
🗑
|
||||
| The resort town of Cancun is ….. in the northern part of the Yucatan Peninsula | situated واقع شده در، واقع در، جایگزین
🗑
|
||||
| They found themselves in a very difficult….. | . situation موقعیت، وضعیت، جایگزینی، وضع، حالت، حال، جا، محل، موقع، شغل.موقعیت، محل، وضع.
🗑
|
||||
| The public applauded the president's actions, and …… his ratings in the polls improved. | subsequently سپس، متعاقبا.
🗑
|
||||
| This report, and all ….. reports, must be written in the appropriate style. | subsequent پس آیند، بعدی، بعد، پسین ، لاحق، مابعد، دیرتر، متعاقب.
🗑
|
||||
| The markings of the insect provided an ….. identification of the species. | unmistakable خالی از اشتباه و سوئ تفاهم، بیتردید.
🗑
|
||||
| It is …… clear that the report must be finished by noon. | unmistakably خالی از اشتباه و سوئ تفاهم، بیتردید.
🗑
|
||||
| We perceive … differences between the two political parties | major
🗑
|
||||
| Porpoises are very perceptive … | mammals پستاندار
🗑
|
||||
| Her … of security increased as her grades improved | sense
🗑
|
||||
| The treasurer … the cost of the new furniture | underestimated
🗑
|
||||
| They could conceivably … first place with their science project | earn
🗑
|
||||
| She depleted all of her … to buy the word processor | savings
🗑
|
||||
| The depletion of the Earth's oil … poses a threat to our current style of life | reserve اختصاص دادن ، اندوختن ، اندوخته ، ذخیر
🗑
|
||||
| There were a … number of explanations for the unusual reactions | finite متناهی، محدود
🗑
|
||||
| I was trapped … paying for the meal | into
🗑
|
||||
| Of all the planets in our solar system, Earth is … the most conducive to supporting life | undeniably انکار ناپذیر
🗑
|
||||
| Unfortunately, the water quality has deteriorated … since my last visit here | vastly ، بزرگ ، زیاد
🗑
|
||||
| The … of information that a computer diskette can hold is astounding | volume
🗑
|
||||
| The unraveling of the Soviet Union took place in the … of a few months | span محدوده ، گستردگی، پوشش.اندازه
🗑
|
||||
| The … stone was one of a kind | precious, قیمتی، بسیار، فوق العاده
🗑
|
||||
| Their talent for locating oil deposits made them … geologists in the corporation | prominent, برجسته ، والا
🗑
|
||||
| The … of his directions caused us to get lost | vagueness مبهم، غیر معلوم، سر بسته وابهام دار
🗑
|
||||
| The shortage of work … the crisis in the small town | aggravated بدتر کردن ، اضافه کردن ، خشمگین کردن
🗑
|
||||
| The lack of investment savings has a … effect on the economy | debilitating ناتوان کردن ، ضعیف کردن
🗑
|
||||
| The patient's … restricted him to the room | debility ضعف و ناتوانی، سستی
🗑
|
||||
| Try to … the two chapters into one | condense, مختصرومفیدکردن ، خلاصه کردن, متراکم، متراکم کردن
🗑
|
||||
| It is … to say that you know French after only studying it for three Months | contradictory, ضد ونقیض.متناقض، مغایر
🗑
|
||||
| This … report will erase your doubt about the financial condition of the company | voluminous متراکم، انبوه ، مفصل
🗑
|
||||
| The United States of America has … people from all parts of the world | assimilated, یکسان کردن ، هم جنس کردن ، شبیه ساختن ، در بدن جذب کردن ، تحلیل رفتن ، سازش کردن ، وفق دادن
🗑
|
||||
| Disposal of toxic … is an ongoing problem | wastes, هرزدادن ، حرامکردن ، بیهوده تلف کردن
🗑
|
||||
| The opponents of the proposed highway … nearby residents to defend their position | wooed, اظهار عشق کردن با، عشقبازی کردن با، خواستگاری کردن ، جلب لطف کردن
🗑
|
||||
| It is … that he has skill, but he needs to show more initiative | undeniable انکار ناپذیر
🗑
|
||||
| John F. Kennedy was known for his … personality | charismatic, عطیه الهی، جذبه روحانی، گیرائی، گیرش، فره
🗑
|
||||
| The tranquility of the lake at sunrise inspired a … sense of well-being | profound عمیق، ژرف
🗑
|
||||
| The promotion he received was an … of his excellent work | acknowledgment, سپاسگزاری، تشکر، اقرار، تصدیق، قبول
🗑
|
||||
| His disregard of the lab instructions caused him to … many errors | make
🗑
|
||||
| This golden ring is my most … possession | precious گرانبها، نفیس، پر ارزش،
🗑
|
||||
| … are very perceptive mammals | Porpoises گراز دریائی، گراز ماهی، خوک دریائ
🗑
|
||||
| The tranquility of the lake at sunrise … a profound sense of well-being | inspired در کشیدن نفس، استنشاق کردن ، الهام بخشیدن ، دمیدن در، القائ کردن
🗑
|
||||
| The … underestimated the cost of the new furniture | treasurer صندوقدار
🗑
|
||||
| The … properties of certain plants have been well documented | curative دارای خاصیت درمانی، علاج بخش، شفا بخش
🗑
|
||||
| The depletion of the Earth's oil reserves … a threat to our current style of life | posesقیافه گرفتن،گذاردن،قرار دادن
🗑
|
||||
| This product has the highest … of any known to science | toxicity
🗑
|
||||
| The unraveling of the Soviet Union … in the span of a few months | took place
🗑
|
||||
| She only has … memories of her childhood | vague مبهم، غیر معلوم، سر بسته وابهام دار
🗑
|
||||
| The conversion from Fahrenheit to centigrade can be easily … | made
🗑
|
||||
| The foreman …. the fact that there had been a mistake in the design of the house | acknowledged, قدردانی کردن ، اعتراف کردن ، تصدیق کردن
🗑
|
||||
| The restaurant's … was established shortly after it opened | superiority, برتری، بزرگتری، ارشدیت
🗑
|
||||
| The … occurred because not enough players showed up | forfeit, جریمه ، فقدان ، زیان
🗑
|
||||
| She has a charisma that no other candidate … | possesses, دارا بودن ، داشتن ، متصرف بودن
🗑
|
||||
| Everyone … their clever idea | appreciated, قدردانی کردن (از)، تقدیر کردن, قدر چیزی را دانستن
🗑
|
||||
| His … enabled him to rise quickly in the organization | cleverness
🗑
|
||||
| His … captivated the audience | witticisms, بذله گوئی، لطیفه ،
🗑
|
||||
| Only parts of the highest … can be used to make repairs on the spacecraft | caliber, گنجایش، استعداد قطرگلوله
🗑
|
||||
| His tranquil manner of … made us all feel more secure | expression سیما، قیافه .مبین ، بیان
🗑
|
||||
| I was … into paying for the meal | trapped بدام انداختن ، در تله انداختن .تله
🗑
|
||||
| The expert … himself during his presentation | contradicted, رد کردن .تناقض داشتن با، مخالف بودن با، سخن ( کسی را ) انکار کردن
🗑
|
||||
| They … the no parking signs and were ticketed by the police | disregarded, نادیده گرفتن ، اعتنا نکردن ، عدمرعایت
🗑
|
||||
| This voluminous report will erase your … about the financial condition of the company | doubt
🗑
|
||||
| The … delay was caused by road repairs | aggravating بدتر کردن ، اضافه کردن ، خشمگین کردن
🗑
|
||||
| We … all of the doors of the lab before leaving | secured
🗑
|
||||
| Disposal of … wastes is an ongoing problem | toxic,
🗑
|
||||
| There is a … rumor that there will be no class next Thursday | widespread
🗑
|
||||
| They could not … the girls to go to the dance with them | convince, متقاعد کردن ، قانع کردن
🗑
|
||||
| The diver put himself in a … situation among the sharks | precarious, مشکوک ، مصر، التماس کن ، پرمخاطره
🗑
|
||||
| The radio communications were subject to … sunspot interference | sporadic, تک تک ، پراکنده ، انفرادی، گاه وبیگاه
🗑
|
||||
| …. of a new cultural environment can be difficult | Assimilation, جذب و ترکیب غذا ( دربدن )، تشبیه ، یکسانی
🗑
|
||||
| His … comment made everyone laugh | amusing سرگرمی، تفریح، گیجی
🗑
|
||||
| They could … earn first place with their science project | conceivably بطور امکان پذیر
🗑
|
||||
| The … of the Earth's oil reserves poses a threat to our current style of life | depletion تهی سازی، رگ زنی، تقلیل، نقصان .تخلیه
🗑
|
||||
| This product has the highest toxicity of … science | any known to
🗑
|
||||
| The … of the lake at sunrise inspired a profound sense of well-being | tranquility آرامش، آسودگی، آسایش خاطر، راحت
🗑
|
||||
| Of all the planets in our solar system, Earth is undeniably the most … to supporting life | conducive موجب شونده ، سودمند، مساعد
🗑
|
||||
| The … from Fahrenheit to centigrade can be easily made | conversion
🗑
|
||||
| The project team … requisition for a new set of reference books | made a
🗑
|
||||
| The detective was not able to … the mystery of the missing money | unravel, از همباز کردن ، از گیر در آوردن ، حل کردن
🗑
|
||||
| She … all of her savings to buy the word processor | depleted تهی کردن ، خالی کردن ، به ته رسانیدن
🗑
|
||||
| His … manner of expression made us all feel more secure | tranquil آرام، آسوده ، بی جنبش، درحال سکون
🗑
|
||||
| The jealous man was … impolite to the winner | wantonly, از روی عیاشی و بیفکری
🗑
|
||||
| Her … disregard of the rules was unexplainable | wanton, سرکش، حرف نشنو، بازیگوش، خوشحال، عیاش، گستاخ، جسور، شرور شدن ، گستاخ شدن ، بی ترتیب کردن ، شهوترانی کردن ، افراط کردن .
🗑
|
||||
| The weak light was … for reading | inadequate, ناکافی.غیر کافی، نابسنده
🗑
|
||||
| Most people have at least one area of … | weakness
🗑
|
||||
| The political influence of the developed countries of the world is … | widespread
🗑
|
||||
| It is often said that … is the product of experience | wisdom
🗑
|
||||
| Only parts of the highest caliber can be used to … repairs on the spacecraft | make
🗑
|
||||
| This is a … version of the original research report | condensed, فشرده ، خلاصه شده ، تغلیظ شده ، چگالیده
🗑
|
||||
| The curative properties of certain plants have been well … | documented
🗑
|
||||
| The … of investment savings has a debilitating effect on the economy | lack
🗑
|
||||
| The vagueness of his directions caused us to… lost | get
🗑
|
||||
| The patient's debility … him to the room | restricted
🗑
|
||||
| The volume of information that a computer diskette can hold is … | astounding
🗑
|
||||
| The … of work aggravated the crisis in the small town | shortage
🗑
|
||||
| I have noticed a … improvement in your English vocabulary | vast عظیم، بیکران
🗑
|
||||
| His … of the lab instructions caused him to make many errors | disregard, نادیده گرفتن ، اعتنا نکردن ، عدمرعایت
🗑
|
||||
| We listened in … as he tried to convince his friend to lend him $50 | amusement تفریح، گیجی، گمراهی، فریب خوردگی، پذیرائی،
🗑
|
||||
| It is conceivable that humans will travel to … planets one day | distant
🗑
|
||||
| When boiled, liquids … to gases | convert
🗑
|
||||
| Porpoises are very … mammals | perceptive حساس و باهوش
🗑
|
||||
| He … prominence through his television appearances | gained
🗑
|
||||
| The directors tried to … the support of the union | woo, اظهار عشق کردن با، عشقبازی کردن با، خواستگاری کردن ، جلب لطف کردن
🗑
|
||||
| The … he received was an acknowledgment of his excellent work | promotion, رفیع، ترقی، پیشرفت، جلو اندازی، ترویج
🗑
|
||||
| Here is the list of … courses for the master's degree in biology | requisite, لازمه ، احتیاج، چیز ضروری
🗑
|
||||
| He … two beautiful paintings during his visit to Taipei | acquired
🗑
|
||||
| The video made a … argument for the recycling of paper and plastic materials | convincing
🗑
|
||||
| How he is able to endure living next to the airport is beyond my …. | comprehension
🗑
|
||||
| The … displayed by the athlete gave evidence of his rigorous training | تحمل، پایداری
🗑
|
||||
| He bought a box of … books at the book fair | assorted
🗑
|
||||
| He gained … through his television appearances | prominence, برجستگی، امتیاز، پیشامدگی، برتری
🗑
|
||||
| Violent storms occur … in the southwest | sporadically, تک و توک ، گاه بگاه
🗑
|
||||
| This is a … fossil of a trilobite | superior, ممتاز
🗑
|
||||
| The office's most recent … was a new photocopier | acquisition, فراگیری، اکتساب، استفاده ، (حق. ) مالکیت
🗑
|
||||
| The lack of … has a debilitating effect on the economy | investment savings
🗑
|
||||
| The restaurant's superiority was … shortly after it opened | established, تاسیس کردن ، دایرکردن
🗑
|
||||
| The … of his condition will not be known until the test results are studied | severity
🗑
|
||||
| The endurance displayed by the athlete gave evidence of his … training | rigorous, شدید، سخت
🗑
|
||||
| Usually you must … your native country's citizenship to become a citizen of another country | forfeit, جریمه ، فقدان ، زیان ، ضبط شده ، خطا کردن ، جریمه دادن ، هدر کردن
🗑
|
||||
| The cup was positioned … on the edge of the table | مشکوک ، مصر، التماس کن ، پرمخاطره
🗑
|
||||
| The weather service … a severe storm warning for most of Michigan | انتشار دادن ، رواج دادن
🗑
|
||||
| It was a … decision for you to buy a car | wise
🗑
|
||||
| Mark Twain was famous for his sharp … | wit, هوش، قوه تعقل، لطافت طبع، مزاح، بذله گوئی، دانستن ، آموختن
🗑
|
||||
| He bought a box of assorted books at the … | book fair
🗑
|
||||
| The high … of her work earned her a raise in pay | caliber, گنجایش، استعداد
🗑
|
||||
| His witticisms … the audience | captivated, شیفتن ، فریفتن ، اسیر کردن
🗑
|
||||
| The … acknowledged the fact that there had been a mistake in the design of the house | foreman, سرکارگر، سرعمله ، مباشرت کردن
🗑
|
||||
| Assimilation … a new cultural environment can be difficult | of
🗑
|
||||
| You have an … of elective courses from which to choose | assortment, ترتیب، مجموعه ، دسته ، دسته بندی، طبقه بندی
🗑
|
||||
| The high caliber of her work … her a raise in pay | earned
🗑
|
||||
| His tranquil manner of expression … us all feel more secure | made
🗑
|
||||
| The … of the Soviet Union took place in the span of a few months | unraveling از همباز کردن ، از گیر در آوردن ، حل کردن
🗑
|
||||
| We listened in amusement as he tried to … his friend to lend him $50 | convince متقاعد کردن ، قانع کردن
🗑
|
||||
| It is … that humans will travel to distant planets one day | conceivable تصور کردنی، ممکن ، امکان پذیر
🗑
|
||||
| The depletion of the Earth's oil reserves poses a … to our current style of life | threat تهدید، تهدید کردن ، ترساندن
🗑
|
||||
| Is there a … number of stars in the universe? | finite متناهی، محدود
🗑
|
||||
| We … major differences between the two political parties | perceive درک کردن ، دریافتن ، مشاهده کردن ، دیدن ، ملاحظه کردن
🗑
|
||||
| … of toxic wastes is an ongoing problem | Disposal, دسترس، دراختیار، مصرف، درمعرض گذاری
🗑
|
||||
| It is undeniable that he has skill, but he needs to show more … | initiative, ابتکار، قریحه ، آغازی
🗑
|
||||
| The … demand for tickets made the theater manager plan better for the next performance | underestimated ناچیز پنداشتن ، دست کم گرفتن ، تخمین کم
🗑
|
||||
| The work of a teacher seldom … tangible results until years after a student has graduated | produces
🗑
|
||||
| The government is tightening the regulations … the use of seat belts | on
🗑
|
||||
| The traffic in Seoul is often … | chaotic, پرهرج ومرج، بی نظم
🗑
|
||||
| Sustained rainfall is the only hope they have for relief from the … | drought, (drouth) خشکی، خشک سالی، تنگی، ( ک . ) تشنگی
🗑
|
||||
| The language of Papiamento is a … of Dutch and native Indian languages of Curacao | synthesis, صنع، ترکیب، اختلاط.ترکیب، تلفیق، ( ش. ) امتزاج، پیوند، هم گذاری
🗑
|
||||
| The markings on that butterfly are characteristic of the … butterfly | monarch
🗑
|
||||
| The governor made a … decision to raise taxes | controversial, مباحثه ای، جدلی، جدال آمیز، هم ستیز، هم ستیزگر، هم ستیزگرانه
🗑
|
||||
| The mountain ridge was heavily … | forested
🗑
|
||||
| The old man's life … two centuries | spanned, محدوده ، گستردگی، پوشش.اندازه ، ظرفیت، وجب، یک وجب، مدت معین ، فاصله معین ، وجب کردن ، اندازه گرفتن ، پل بستن ، تاق بستن
🗑
|
||||
| It was an … timed remark | aptly, مستعد، قابل، درخور، مناسب، شایسته ، محتمل، متمایل، آماده ، زرنگ
🗑
|
||||
| The lawyer was … in making his impassioned plea before the jury | demonstrative, اثبات کننده ، مدلل کننده ، شرح دهنده ، صفت اشاره ، ضمیر اشاره ، اسم اشاره
🗑
|
||||
| The ingredients of the product are … secret | kept
🗑
|
||||
| In order to … something visually, light must be reflected from the object's surface | perceive, درک کردن ، دریافتن ، مشاهده کردن ، دیدن ، ملاحظه کردن
🗑
|
||||
| The new trains can … reach speeds of 150 miles per hour | supposedly
🗑
|
||||
| The Broadway play was … successful | moderately
🗑
|
||||
| It is … to find a person who speaks many languages | odd
🗑
|
||||
| The solution to this problem can be … demonstrated | tangibly
🗑
|
||||
| I would characterize him as a … professional | diligent, سخت کوش، کوشا، کوشنده ، ساعی، پشت کاردار
🗑
|
||||
| Their … of the story generated some interesting discussion | interpretation
🗑
|
||||
| The … of the theory has yet to be determined | legitimacy, درستی، برحق بودن ، حقانیت، قانونی بودن
🗑
|
||||
| The speaker has a … way of persuading his audience | particular
🗑
|
||||
| The weather was … for an afternoon get-together in the park | marvelous
🗑
|
||||
| Some personal characteristics, such as good teaching, are hardly … | measurable
🗑
|
||||
| The recent downturn in the housing industry … the poor economic conditions | exemplifies
🗑
|
||||
| I think this painting … the universal themes of humanity | symbolizes
🗑
|
||||
| She … the best of her moderate dancing ability | made
🗑
|
||||
| … rainfall is the only hope they have for relief from the drought | Sustained, نگهداشتن ، متحمل شدن ، تحمل کردن ، تقویت کردن ، حمایت کردن از.
🗑
|
||||
| There was complete … when the world champions arrived at the airport | chaos, پرهرج ومرج، بی نظم
🗑
|
||||
| Studying abroad can be a very … experience | gratifying, خشنود و راضی کردن ، لذت دادن (به )، مفتخر کردن ، جبران کردن
🗑
|
||||
| Water streamed from the dam as workers attempted to … | make the repairs
🗑
|
||||
| His … proposal saved the company from bankruptcy | striking, برجسته ، قابل توجه ، موثر، گیرنده ، زننده
🗑
|
||||
| She was … for all the work he had done for her | grateful
🗑
|
||||
| The ambiguous speech was very difficult to … | interpret
🗑
|
||||
| The launching of the first Soviet satellite, Sputnik, … concern among the American public | created
🗑
|
||||
| The speaker has a particular way of … his audience | persuading
🗑
|
||||
| The … of the bridge is three miles | span, محدوده ، گستردگی، پوشش.اندازه ، ظرفیت، وجب، یک وجب، مدت معین ، فاصله معین ، وجب کردن ، اندازه گرفتن ، پل بستن ، تاق بستن
🗑
|
||||
| The … combustion inside the cylinder creates the power of the motor | spontaneous, خود بخود، خود انگیز، بی اختیار، فوری
🗑
|
||||
| There was a constant … of information coming from the White House | stream
🗑
|
||||
| Her … academic achievement is representative of most students at this institution | exemplary, شایان تقلید، ستوده ، نمونه وسرمشق
🗑
|
||||
| Good style, punctuation and grammar are important … of a good essay | ingredients
🗑
|
||||
| The lawyer was demonstrative in making his … plea before the jury | impassioned, بر انگیختن ، شوراندن ، تحریک کردن ، به هیجان آوردن ، بر سر شهوت آوردن
🗑
|
||||
| He … agreed to work overtime | involuntarily, بی اختیار، غیر ارادی، غیر عمدی
🗑
|
||||
| The work of a teacher … produces tangible results until years after a student has graduated | seldom
🗑
|
||||
| The government … the regulations on the use of seat belts | is tightening
🗑
|
||||
| Water streamed from the dam as workers attempted to … the repairs | make
🗑
|
||||
| The … speech was very difficult to interpret | ambiguous
🗑
|
||||
| The governor … a controversial decision to raise taxes | made
🗑
|
||||
| The … was caused by the proposal to build an airport in the area | controversy, هم ستیزی، مباحثه ، جدال، ستیزه ، بحث
🗑
|
||||
| That group of workers is … difficult to satisfy | particularly
🗑
|
||||
| The actor's radiant smile … the audience | captivated, شیفتن ، فریفتن ، اسیر کردن
🗑
|
||||
| The … inside the cylinder creates the power of the motor | spontaneous combustion
🗑
|
||||
| There was complete chaos when the … arrived at the airport | world champions
🗑
|
||||
| I would … him as a diligent professional | characterize
🗑
|
||||
| The launching of the first Soviet satellite, Sputnik, created … among the American public | concern
🗑
|
||||
| The engineer had a … reason for changing the design of the building | legitimate, حلال زاده ، درست، برحق، قانونی، مشروع
🗑
|
||||
| Emotional problems are … to damage personal relationships | apt, مستعد، قابل، درخور، مناسب، شایسته ، محتمل، متمایل، آماده ، زرنگ
🗑
|
||||
| The … clarified the procedure for everyone | demonstration, نمایش، اثبات.دمونستراسیون ، تظاهرات
🗑
|
||||
| The lawyer was demonstrative in making his impassioned … before the jury | plea, دادخواست، منازعه ، مشاجره ، مدافعه ، عذر، بهانه ، تقاضا، استدعا، پیشنهاد، وعده مشروط، ادعا
🗑
|
||||
| Reflexes are … reactions to external stimuli | involuntary, بی اختیار، غیر ارادی، غیر عمدی
🗑
|
||||
| The stockbroker's … is that the economy will improve | supposition, فرض، تصور، احتمال، گمان ، پندار، انگاشت، فرضی، انگاشتی
🗑
|
||||
| There was complete chaos when the world champions arrived … the airport | at
🗑
|
||||
| Sustained rainfall is the only hope they have for … from the drought | relief, آسودگی، راحتی، فراغت، آزادی، اعانه ، کمک ، امداد، رفع نگرانی، تسکین ، حجاری برجسته ، خط بر جسته ، بر جسته کاری، تشفی، ترمیم، آسایش خاطر، گره گشائی، جبران ، جانشین ، تسکینی
🗑
|
||||
| The shirt fits too … | tightly
🗑
|
||||
| That group of workers is particularly difficult to … | satisfy
🗑
|
||||
| The strange symbols found in Egyptian tombs … historians for centuries | have intrigued
🗑
|
||||
| The actor's … smile captivated the audience | radiant, تابناک ، متشعشع، پر جلا، درخشنده ، شعاعی، ساطع
🗑
|
||||
| The … of the fire prevented the firefighters from entering the house | radiance
🗑
|
||||
| The … of the product are kept secret | ingredients
🗑
|
||||
| A yardstick is used to … lengths up to three feet | measure
🗑
|
||||
| She made the best of her … dancing ability | moderate, معتدل، ملایم، آرام، میانه رو، مناسب، محدود، اداره کردن ، تعدیل کردن
🗑
|
||||
| The moon rock is an … available at the museum for all to view | oddity, چیز عجیب و غریب، غرابت
🗑
|
||||
| His bright smile was a … of his satisfaction | reflection
🗑
|
||||
| In order to perceive something visually, light must be … from the object's Surface | reflected
🗑
|
||||
| The spontaneous … inside the cylinder creates the power of the motor | combustion, سوختن ، سوخت، اشتعال، احتراق
🗑
|
||||
| The company … a new program to attract more clients | launched
🗑
|
||||
| The … of the first Soviet satellite, Sputnik, created concern among the American public | launching
🗑
|
||||
| The radiance of the fire … the firefighters from entering the house | prevented
🗑
|
||||
| A bald eagle stood on the … of the tall office building | ridge
🗑
|
||||
| Reflexes are involuntary reactions to external … | stimuli
🗑
|
||||
| The mountain … was heavily forested | ridge
🗑
|
||||
| Water streamed from the … as workers attempted to make the repairs | dam, سد، آب بند، بند، سد ساختن ، مانع شدن یاایجاد مانع کردن ، محدود کردن
🗑
|
||||
| The Great Wall of China is one of the world's … | marvels
🗑
|
||||
| Vitamins are … produced | synthetically, ترکیبی، مرکب از مواد مصنوعی، همگذاشت
🗑
|
||||
| The work of a teacher seldom produces … results until years after a student has graduated | tangible, قابل لمس، محسوس، پر ماس پذیر، لمس کردنی
🗑
|
||||
| The … to this problem can be tangibly demonstrated | solution
🗑
|
||||
| The government is tightening the … on the use of seat belts | regulations
🗑
|
||||
| The markings on that butterfly are … of the monarch butterfly | characteristic
🗑
|
||||
| The crowd reacted … to the danger | spontaneously
🗑
|
||||
| The controversy … by the proposal to build an airport in the area | was caused
🗑
|
||||
| The recent … in the housing industry exemplifies the poor economic conditions | downturn, نزول، کاهش، رکود اقتصادی
🗑
|
||||
| Their interpretation of the story … some interesting discussion | generated
🗑
|
||||
| The radiance of the fire prevented the firefighters from … the house | entering
🗑
|
||||
| A … stood on the ridge of the tall office building | bald eagle
🗑
|
||||
| That was a strikingly … argument that the speaker delivered | convincing, متقاعد کننده
🗑
|
||||
| That was a strikingly convincing argument that the speaker … | delivered
🗑
|
||||
| Water … from the dam as workers attempted to make the repairs | streamed
🗑
|
||||
| His striking proposal saved the company from … | bankruptcy, ورشکستگی، افلاس، توقف بازرگان
🗑
|
||||
| Charisma | عطیه الهی، جذبه روحانی، گیرائی, appeal
🗑
|
||||
| Endear | گران کردن ، عزیز کردن
🗑
|
||||
| Appeal | درخواست، التماس، جذبه ، ( حق. ) استیناف
🗑
|
||||
| Astute | زیرک ، ناقلا، دانا، هوشیار، محیل، دقیق، موشکاف,clever
🗑
|
||||
| Convince | متقاعد کردن ، قانع کردن, astute
🗑
|
||||
| Endure | تحمل کردن ، بردباری کردن دربرابر، طاقت چیزی راداشتن ، تاب چیزی راآوردن, persevere
🗑
|
||||
| Forfeit | جریمه ، فقدان ، زیان ، ضبط شده ، خطا کردن ، جریمه دادن ، هدر کردن, relinquish
🗑
|
||||
| Relinquish | ول کردن ، ترک کردن ، چشم پوشیدن
🗑
|
||||
| Precarious | مشروط بشرایط معینی، مشکوک ، مصر، التماس کن ، پرمخاطره, hazardous
🗑
|
||||
| Severe | سخت، سخت گیر، طاقت فرسا، شاق، شدید, intense
🗑
|
||||
| Sporadic | تک و توک ، گاه بگاه .تک وتوک ، تک تک ، پراکنده ، انفرادی، گاه وبیگاه, erratic
🗑
|
||||
| Erratic | نامنظم، سرگردان ، غیرمعقول، متلون ، غیرقابل پیش بینی، دمدمی مزاج,
🗑
|
||||
| Establish | تاسیس کردن ، دایرکردن ، بنانهادن ، برپاکردن ، ساختن ، برقرارکردن ، تصدیق کردن ، تصفیه کردن ، کسی رابه مقامی گماردن ، شهرت یامقامی کسب کردن
🗑
|
||||
| Wanton | سرکش، حرف نشنو، بازیگوش، خوشحال، عیاش، گستاخ، جسور، شرور شدن ، گستاخ شدن ، بی ترتیب کردن ، شهوترانی کردن ، افراط کردن, senseless
🗑
|
||||
| Disregard | نادیده گرفتن ، اعتنا نکردن ، عدمرعایت
🗑
|
||||
| Incapable | عاجز، ناتوان ، نا قابل، نالایق، بیعرضه ، محجور، نفهم
🗑
|
||||
| Insight | بصیرت، زیرکی.بینش، بصیرت، فراست، چشم باطن ، درون بینی
🗑
|
||||
| Witticism | بذله گوئی، لطیفه ، شوخی، لطیفه گوئی، مسخره, humor
🗑
|
||||
| Captivate | شیفتن ، فریفتن ، اسیر کردن
🗑
|
||||
| Woo | اظهار عشق کردن با، عشقبازی کردن با، خواستگاری کردن ، جلب لطف کردن, attract
🗑
|
||||
| Attain | دست یافتن ، رسیدن ، نائل شدن ، موفق شدن ، تمام کردن ، بدست آوردن ، بانتهارسیدن ، زدن
🗑
|
||||
| Acknowledge | recognize, to know, remember, and accept the existence of something
🗑
|
||||
| Assimilate | یکسان کردن ، هم جنس کردن ، شبیه ساختن ، در بدن جذب کردن ، تحلیل رفتن ، سازش کردن ، وفق دادن ، تلفیق کردن ، همانند ساختن , incorporate
🗑
|
||||
| Incorporate | یکی کردن ، بهم پیوستن ، متحد کردن ، داخل کردن ، جادادن ، دارای شخصیت حقوقی کردن ، ثبت کردن (در دفتر ثبت شرکتها)، آمیختن ، ترکیب کردن ، معنوی، غیر جسمانی.
🗑
|
||||
| Assortment | ترتیب، مجموعه ، دسته ، دسته بندی، طبقه بندی, selection
🗑
|
||||
| Caliber | quality, قطرگلوله ، قطردهانه تفنگ یا توپ، کالیبر، ( مج. ) گنجایش، استعداد
🗑
|
||||
| Condensed | فشرده ، خلاصه شده ، تغلیظ شده ، چگالیده, summarized
🗑
|
||||
| Contradictory | متناقض، مخالف، متباین ، (من. ) ضد ونقیض.متناقض، مغایر, not agreeing with the facts or previous statements made on the subject, declared wrong, inconsistent
🗑
|
||||
| Inconsistent | متناقض، ناجور
🗑
|
||||
| Precious | (adj):گرانبها، نفیس، پر ارزش، تصنعی گرامی، (adv): قیمتی، بسیار، فوق العاده, cherished
🗑
|
||||
| Cherish | گرامی داشتن ، تسلی دادن
🗑
|
||||
| Monetary | پولی
🗑
|
||||
| Sentiment | احساس، عاطفه ، تمایل، نیت، مقصود، ضعف ناشی از احساسات، احساساتی
🗑
|
||||
| Prominent | renowned ,برجسته ، والا
🗑
|
||||
| Prominence | برجستگی، امتیاز، پیشامدگی، برتری
🗑
|
||||
| Requisite | بایسته ، شرط لازم، لازمه ، احتیاج، چیز ضروریdemanded
🗑
|
||||
| Requisition | درخواست، تقاضا، سخره ، چیز مورد تقاضا، بازگرفتن ، مصادره کردن ، درخواست رسمی کردن
🗑
|
||||
| Unravel | از همباز کردن ، از گیر در آوردن ، حل کردنseparate
🗑
|
||||
| Separate | جدا کردن ، سوا کردن ، تفکیک کردن ، متارکه ، انفصال جدا، جداگانه
🗑
|
||||
| span of a few months | محدوده
🗑
|
||||
| vague | مبهم، غیر معلوم، سر بسته وابهام دار unclear
🗑
|
||||
| Vast | huge پهناور، وسیع، بزرگ ، زیاد، عظیم، بیکران
🗑
|
||||
| Deteriorate | بدتر کردن ، خراب کردن ، روبزوال گذاشتن
🗑
|
||||
| Astound | گیج، متحیر، مبهوت کردن
🗑
|
||||
| Aggravate | بدتر کردن ، اضافه کردن ، خشمگین کردن irritating
🗑
|
||||
| Irritate | عصبانی کردن ، برانگیختن ، خشمگین کردن ، خراش دادن ، سوزش دادن ، آزردن ، رنجاندن
🗑
|
||||
| Amusement | diversion سرگرمی، تفریح، گیجی، گمراهی، فریب خوردگی، پذیرائی، نمایش
🗑
|
||||
| Diversion | تفریح، سرگرمی، عمل پیگم کردن ، انحرافاز جهتی
🗑
|
||||
| Convince | متقاعد کردن ، قانع کردن
🗑
|
||||
| Conceivably | بطور امکان پذیر possibly
🗑
|
||||
| Conversion | تبدیل.تغییر، تبدیل، تسعیر، تغییر کیش
🗑
|
||||
| Curative | دارای خاصیت درمانی، علاج بخش، شفا بخش healing
🗑
|
||||
| cure | علاج، شفا، دارو، شفا دادن ، بهبودی دادن
🗑
|
||||
| Heal | شفا دادن ، خوب کردن ، التیام دادن ، خوب شدن
🗑
|
||||
| Debilitate | ناتوان کردن ، ضعیف کردن weakening
🗑
|
||||
| Deplete | تهی کردن ، خالی کردن ، به ته رسانیدن consume
🗑
|
||||
| Finite | متناهی، محدودlimited
🗑
|
||||
| Perceive | درک کردن ، دریافتن ، مشاهده کردن ، دیدن ، ملاحظه کردن observe
🗑
|
||||
| Perceptive | حساس و باهوش
🗑
|
||||
| Porpoise | (ج. ش. ) بالن یانهنگ دندان دار، گراز دریائی، گراز ماهی، خوک دریائی، مثلپورپوس شنا کردن .
🗑
|
||||
| Mammal | پستاندار
🗑
|
||||
| Disposal | دسترس، دراختیار، مصرف، درمعرض گذاری
🗑
|
||||
| Waste | هرزدادن ، حرامکردن ، بیهوده تلف کردن ، نیازمند کردن ، بی نیرو و قوت کردن ، ازبین رفتن ، باطله ، زائد، اتلاف
🗑
|
||||
| Tranquility | آرامش، آسودگی، آسایش خاطر، راحت peacefulness
🗑
|
||||
| Profound | عمیق، ژرف
🗑
|
||||
| Trap | زانوئی مستراح وغیره تله ، دام، دریچه ، گیر، محوطه کوچک ، شکماف، نیرنگ ، فریبدهان ، بدام انداختن ، در تله انداختن .تله ، در تله اندازی retain
🗑
|
||||
| Tag | ضمیمه کردن ، ضمیمه شدن برچسب، برچسب زدن
🗑
|
||||
| Conservationist | طرفدارحفظ منابع طبیعی
🗑
|
||||
| conducive | موجب شونده ، سودمند، مساعد، منجر شونده
🗑
|
||||
| initiative | ابتکار.پیشقدمی، ابتکار، قریحه ، آغازی
🗑
|
||||
| treasurer | خزان دار، گنجور، صندوقدار
🗑
|
||||
| apt | مستعد، قابل، درخور، مناسب، شایسته ، محتمل، متمایل، آماده ، زرنگ appropriate
🗑
|
||||
| Demonstration | نمایش، اثبات.دمونستراسیون ، تظاهراتdisplay
🗑
|
||||
| Demonstrative | اثبات کننده ، مدلل کننده ، شرح دهنده ، صفت اشاره ، ضمیر اشاره ، اسم اشاره
🗑
|
||||
| Passion | اشتیاق وعلاقه شدید، احساسات تند وشدید، تعصب شدید، اغراض نفسانی، هوای نفس
🗑
|
||||
| Impassion | بر انگیختن ، شوراندن ، تحریک کردن ، به هیجان آوردن ، بر سر شهوت آوردن
🗑
|
||||
| Plea | دادخواست، منازعه ، مشاجره ، مدافعه ، عذر، بهانه ، تقاضا، استدعا، پیشنهاد، وعده مشروط، ادعا
🗑
|
||||
| Ingredients | جزئ، جزئ ترکیبی، (در جمع) اجزائ، ذرات، داخل شونده ، عوامل، عناصر elements
🗑
|
||||
| Involuntary | بی اختیار، غیر ارادی، غیر عمدی
🗑
|
||||
| Marvel | چیز شگفت، شگفتی، تعجب، اعجاز، حیرت زده شدن ، شگفت داشتن wonder
🗑
|
||||
| Assessable | قابل ارزیابی یا تقویم
🗑
|
||||
| Moderate | معتدل، ملایم، آرام، میانه رو، مناسب، محدود، اداره کردن ، تعدیل کردن medium
🗑
|
||||
| Reflection | بازتاب، انعکس، تامل.( reflexion) انعکاس، باز تاب، اندیشه ، تفکر، پژواک image
🗑
|
||||
| Sustain | نگهداشتن ، متحمل شدن ، تحمل کردن ، تقویت کردن ، حمایت کردن ازconsistent
🗑
|
||||
| Relief | آسودگی، راحتی، فراغت
🗑
|
||||
| Locust | ملخ اقاقیا
🗑
|
||||
| Intrigue | دسیسه کردن ، توطئه چیدن ، فریفتن
🗑
|
||||
| Synthesis | صنع، ترکیب، اختلاط.ترکیب، تلفیق، ( ش. ) امتزاج، پیوند، هم گذاریcombination
🗑
|
||||
| Diligent | سخت کوش، کوشا، کوشنده ، ساعی، پشت کاردار
🗑
|
||||
| Controversial | مباحثه ای، جدلی، جدال آمیز، هم ستیز، هم ستیزگر، هم ستیزگرانه
🗑
|
||||
| Debatable | قابل بحث، قابل مناظره ، مورد دعوا، قابل گفتگو
🗑
|
||||
| Exemplify | بامثال فهمانیدن ، بانمونه نشان دادن symbolize
🗑
|
||||
| downturn | نزول، کاهش، رکود اقتصادی
🗑
|
||||
| gratify | خشنود و راضی کردن ، لذت دادن (به )، مفتخر کردن ، جبران کردن satisfy
🗑
|
||||
| Legitimate | حلال زاده ، درست، برحق، قانونی، مشروع
🗑
|
||||
| Radiant | تابناک ، متشعشع، پر جلا، درخشنده ، شعاعی، ساطع
🗑
|
||||
| Ridge | برآمدگی، مرز، لبه ، خط الراس، خرپشته ، نوک ، مرز بندی کردن ، شیار دار کردن crest
🗑
|
||||
| Span | محدوده ، گستردگی، پوشش.اندازه ، ظرفیت، وجب، یک وجب، مدت معین ، فاصله معین ، وجب کردن ، اندازه گرفتن ، پل بستن ، تاق بستن .
🗑
|
||||
| Spontaneous | instinctive خود بخود، خود انگیز، بی اختیار، فوری
🗑
|
||||
| Striking | برجسته ، قابل توجه ، موثر، گیرنده ، زننده remarkable
🗑
|
||||
| Concise | مختصر، موجز، کوتاه ، لب گو، فشرده ومختصرbriefly
🗑
|
||||
| Eclipse | گرفتگی، گرفت، کسوف یا خسوف، تحت الشعاع قرار دادن
🗑
|
||||
| Circulate | بخشنامه کردن ، بدورمحور گشتن ، منتشر شدن .گردش کردن ، به گردش در آوردن distribute
🗑
|
||||
| Consistent | سازگار.نامتناقض، استوار، ثابت قدم
🗑
|
||||
| found | establish
🗑
|
||||
| philanthropic | نوع پرست، بشردوست
🗑
|
||||
| fund | وجوه ، سرمایه ، تنخواه ، ذخیره وجوه احتیاطی، صندوق، سرمایه ثابت یا همیشگی، پشتوانه ، تهیه وجه کردن ، سرمایه گذاری کردن
🗑
|
||||
| Impulsive | کسیکه از روی انگیزه آنی و بدون فکر قبلی عمل میکند
🗑
|
||||
| Capricious | هوسباز، دمدمی مزاج، بوالهوس
🗑
|
||||
| Overt | فاش، آشکار، معلوم، واضح، نپوشیده ، عمومی
🗑
|
||||
| Profound | عمیق، ژرفsignificant
🗑
|
||||
| Resort | پناهگاه
🗑
|
||||
| Subsequent | پس آیند، بعدی، بعد، پسین ، لاحق، مابعد، دیرتر، متعاقبafterwards
🗑
|
||||
| Applaud | آفرین گفتن ، تحسین کردن ، کف زدن ، ستودن
🗑
|
||||
| Unmistakable | indisputableخالی از اشتباه و سوئ تفاهم، بیتردید
🗑
|
Review the information in the table. When you are ready to quiz yourself you can hide individual columns or the entire table. Then you can click on the empty cells to reveal the answer. Try to recall what will be displayed before clicking the empty cell.
To hide a column, click on the column name.
To hide the entire table, click on the "Hide All" button.
You may also shuffle the rows of the table by clicking on the "Shuffle" button.
Or sort by any of the columns using the down arrow next to any column heading.
If you know all the data on any row, you can temporarily remove it by tapping the trash can to the right of the row.
To hide a column, click on the column name.
To hide the entire table, click on the "Hide All" button.
You may also shuffle the rows of the table by clicking on the "Shuffle" button.
Or sort by any of the columns using the down arrow next to any column heading.
If you know all the data on any row, you can temporarily remove it by tapping the trash can to the right of the row.
Embed Code - If you would like this activity on your web page, copy the script below and paste it into your web page.
Normal Size Small Size show me how
Normal Size Small Size show me how
Created by:
baharcham
Popular Latin sets